در امتداد رسیدن

سال 91 توی همین وبلاگ مطلبی نوشتم پیرامون حجاب و اسیب ها و فرصت هایش در جامعه ایرانی.

آن زمان ها هم حوصله بیشتری داشتم و هم همت والاتری و دغدغه مند تر بودم مخصوصا نسبت به جامعه ایرانی.

بعد از هفت سال که دوباره متن را خواندم و مخصوصا کامنت هایش را مرور کردم احساس کردم مطالب زیادی در متن و مخصوصا کامنت ها وجود دارد که ارزش مرور کردن را دارند.

شما نیز اگر حوصله اش را دارید و دغدغه ای دارید مرورش کنید.

http://getalong.blogfa.com/post/11

در امتداد رسیدن...

شده بخواهی و نداند؟شده بخواهی و بداند و گفتن نتوانی؟شده بخواهی و بداند و بگویی و نگذارند؟شده بخواهی و بداند و بگویی و نگذارند و از چشم تو ببیند؟....شده هر جا و هر لحظه به قدر ذره ای برای خود بودن و با در امتداد رسیدن...

یک چیزهایی این روزها برایم نمود عینی پیدا کرده.قبلا شنیده بودم که میگفتند "سینه ام سنگین شده از درد" اما هیچ گاه برایم ملموس نبود.این روزها اما سینه ام عجیب سنگین است انقدر سنگین که هر از گاهی نفس عمی در امتداد رسیدن...

عزیز مان رفت.اخرین داغش را هم زد این دی ماه هزار و سیصد و نود و هشت.امیدوارم آخرین داغش باشد!!پیرزن آرام و بی ازار و خجالتی ، نمونه بارز سادگی و خلوص نیت ، اسوه صبر و ایمان... مادربزرگ.از اطرافیانم تن در امتداد رسیدن...